سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با مردم چنان بیامیزید که اگر مردید بر شما بگریند ، و اگر زنده ماندید به شما مهربانى ورزند . [نهج البلاغه]

جوکستان***

سیاست آمریکایی
یکی به پسرش می گه می خواهم برایت زن بگیرم. پسر می گه نه حالا باشه …
میگه : دختر بیل گیتسه ! نمی خواهی ؟ پسر لبخند میزنه و میگه : باشه!
بعد میره پیش بیل گیتس و می گه :دخترتو عروس نمی کنی؟ می گه نه !
میگه : پسر من معاون رییس جمهوره ها ! بیل گیتس لبخند می زنه و میگه :باشه !
بعد میره پیش رییس جمهور میگه : معاون نمی خوای ! میگه نه !
میگه : اگه داماد بیل گیتس باشه چطور ! رییس جمهور لبخند می زنه و میگه :باشه …..

سوال از بوش
جورج بوش در بازدید از یک مدرسه ابتدایی، وارد یک کلاس می شود و به بچه ها می گوید که می توانند هر سووالی دارند از او بپرسند یک پسر بچه دستش را بلند می کند.
جورج بوش می پرسد: اسمت چیه، کوچولو ؟
اسمم بیلی است و سه تا سووال دارم
سووال هایت را بپرس عزیزم .
اول، چرا سلاح کشتار جمعی در عراق پیدا نشد؟
دوم، چرا با وجود اینکه رای ال گوربیشتر بود، شما رئیس جمهور شدید؟
سوم، چرا بن لادن پیدا نشد؟
همان لحظه زنگ تفریح می خورد و جورج بوش می گوید که بعد از زنگ تفریح به سووال و جواب ادامه می دهد. بعد از زنگ تفریح یک پسر بچه دیگر دستش را بلند می کند .
جورج بوش از او می پرسد: اسمت چیه، کوچولو؟
اسمم جانی است و پنج تا سووال دارم .
اول، چرا سلاح کشتار جمعی در عراق پیدا نشد؟
دوم، چرا با وجود اینکه رای ال گوربیشتر بود، شما رئیس جمهور شدید؟
سوم، چرا بن لادن پیدا نشد؟
چهارم، چرا زنگ تفریح بیست دقیقه زودتر خورد؟
پنجم، بیلی کجاست؟

باهوش ترین رئیس جمهور دنیا

هواپیمایی درحال سقوط بود و یک چتر نجات کم بود، بنابر این یک نفر باید فداکاری می کرد.
زین الدین زیدان یک چتر بر داشت و گفت : من بهترین فوتبالیست جهان هستم و باید نجات پیدا کنم این را گفت و پرید .
برد پیت هم یک چتر دیگر بر داشت و گفت: من محبوب ترین هنرپیشه جهان هستم و باید نجات پیدا کنم. این را گفت و پرید .
جورج بوش هم یک چتر بر داشت و گفت: من باهوش ترین رئیس جمهور دنیا هستم و باید نجات پیدا کنم. این را گفت و پرید .
فقط دو نفر در هواپیما مانده بودند. یک پسر بچه نه ساله و پاپ ژان پل دوم…
پاپ گفت: فرزندم ! من عمر خودم را کرده ام و آینده پیش روی تو است. بیا این چتر را بردار و خودت را نجات بده …
پسر بچه گفت: احتیاجی نیست. اون آقاهه که می گفت باهوش ترین رئیس جمهور دنیاست، با کوله پشتی مدرسه من پرید بیرون …

رادیوی هوشمند

خانمی یک ضبط صوت هوشمند برای ماشینش خریده بود . مثلا وقتی می گفت " کلاسیک" رادیو به کانال موزیک کلاسیک می رفت یا وقتی می گفت "راک" ، رادیو روی کانال موزیک راک تنظیم می شد. یک روز که درحال رانندگی بود، یک ماشین دیگر می پیچد جلوش و زن داد می زند:
« احمق بی شعور!» همان موقع از رادیو کنفرانس مطبوعاتی بوش پخش شد .

جنگ جهانی سوم

شبی جورج بوش و تونی بلر به بار رفته بودند و سرگرم گفتگو بودند. یک نفر کنارشان نشست و پرسید که دارند راجع به چه موضوعی حرف می زنند
جورج بوش گفت: ما داریم جنگ جهانی سوم را طراحی می کنیم و قصد داریم پانزده میلیون مسلمان و یک دندانپزشک را بکشیم
مرد پرسید: برای چی می خواهید یک دندانپزشک را بکشید؟
جورج بوش روی شانه بلر زد و گفت: دیدی گفتم هیچکس راجع به کشتن پانزده میلیون مسلمان سووال نخواهد کرد .

ورود به بهشت
انیشتین، پیکاسو و جورج بوش با وجود چند دهه اختلاف در سالروز مرگ شان به دروازه بهشت رسیدند .
انیشتین زودتر از بقیه بالا رفت و به سن پیر گفت:من انیشتین هستم . سن پیر گفت: ثابت کن .
انیشتین هم از او خواست یک تخته سیاه و یک قطعه گچ به او بدهد. گچ و تخته سیاه فورا حاضر شد و انیشتین فرمول نسبیت را روی تخته سیاه نوشت و سن پیر گفت: آقای انیشتین! به بهشت خوش آمدید .
بعد از انیشتین، پیکاسو بالا رفت و به سن پیر گفت که کیست و سن پیر از او خواست که ثابت کند پیکاسو است. پیکاسو هم نقاشی معروفش گوئرنیکا را روی تخته سیاه کشید و به بهشت رفت.
نوبت به جورج بوش رسید. به سن پیر گفت: من جورج بوش هستم.سن پیر گفت: ثابت کن جرج بوش هستی، همانطور که انیشتین و پیکاسو همین کار را کردند
جورج بوش پرسید: انیشتین و پیکاسو چه کسانی هستند؟
سن پیر در بهشت را باز کرد و گفت: به بهشت خوش آمدی، جورج !

رویای بوش

یک روز صدام به بوش زنگ می زند و می گوید: جورج دیشب یک رویای زیبا دیدم. خواب دیدم که برج های دوقلو دوباره ساخته شده و نیویورک از همیشه زیبا تر است و روی هر ساختمان بلند یک پرچم بود .
روی پرچم چی نوشته بود؟
نوشته بود: الله اکبر
اتفاقا من هم دیشب خواب بغداد را دیدم که تمام ساختمان ها دوباره ساخته شده بود و بغداد حتی از زمان قبل از جنگ هم زیباتر شده بود. و روی همه ساختمان ها یک پرچم بود .
روی پرچم ها چی نوشته شده بود؟
نمی دانم. آخه بلد نیستم عبری بخوانم …


گروگان گیری
یک شب پسری در بزرگراه های آمریکا مشغول رانندگی بود که با ترافیک شدیدی متوقف شد.
همانطور که در ماشین نشسته بود، یکی به پنجره ماشین زد .
شیشه را پایین کشید و پرسید: چه خبر شده است؟
جورج بوش را گروگان گرفته اند و یک میلیون دلار برای آزادی اش خواسته اند و گفته اند که اگر پول را جمع نکنیم، او را آتش می زنند .
چقدر جمع کرده اید؟
حدودا بیست لیتر



مجتبی ::: پنج شنبه 86/6/15::: ساعت 6:15 عصر

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 1


بازدید دیروز: 1


کل بازدید :30912
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<